در ایستگاه اول پیشین، راجع به بایکوت محصولات اسرائیلی مطالبی نوشته بودیم. یکی از خوانندگان در نظرسنجی آن سرمقاله، مطلبی نوشته اند که پیش از خواندن ادامه بحث، پیشنهاد می کنم آن را بخوانید.
آنچه باعث شد مجددا به این موضوع بپردازم، نه تنها این نظر، بلکه مجموع بازخوردهایی بود که از نوشتن این مطلب دیدم (و البته قبلا هم در میان آشنایان وقتی مثلا کوکاکولا نمی خوردم، جواب های مشابهی می شنیدم.) به علاوه مشابه این برخوردها را در سایر سایت هایی که سخنی مشابه گفته بودند دیده بودم.
با توجه به محدودیت های ایستگاه اول به عنوان سرمقاله، تنها اشاره ای به بعضی اشکالات می کنم. در صورتی که دوستان نیاز به توضیحات بیشتری داشتند یا سوالات جدیدی برایشان مطرح شد، در مقالاتی به قلم محققین گروه اندیشه سیاسی که در ستون خواندنی ها درج می شود به این موضوع خواهیم پرداخت.
اما اصل مطلب:
1- تحریم اسرائیل، بیش از هر چیز یک حکم عقلی است. ما با اسرائیل دشمنی دوطرفه داریم و این دشمنی نیز به خاطر اعتقاداتمان ایجاد شده است. به دستور قرآن، تا هنگامی که ظالم را بر سر جای خود ننشانده ایم، دشمنی ما پایان نمی یابد. در راه این عقیده هرگونه تلاشی که از دستمان بربیاید، انجام می دهیم. یکی از این کارها نیز، تحریم اقتصادی است. حتما می دانید کشورهای اسلامی، چه جمعیت بزرگی در جهان را تشکیل می دهند و بازار مصرف ایده آلی برای همه تولید کنندگان هستند. اگر بتوانیم دشمن خود را از این موقعیت محروم کنیم، گامی به سمت پیروزی برداشته ایم. البته اگر کسی راجع به چرایی خصومت ما با اسرائیل سخنی دارد، جای آن در اینجا نیست.
2- در مقاله پیش نیز اشاره کردم که در قیامت از ما می پرسند که مال خویش را در چه راهی صرف کردیم. اگر کسی با پرداخت پولی هر چند اندک، به ظلم ظالمی کمک کند، آیا مورد بازخواست قرار نمی گیرد؟ مسئله اساسی برای ما اعتقادمان است. «اگر یاد نگیریم که بر اساس اعتقادمان خرید کنیم، به هیچ جا نمی رسیم»
3- می دانید تفاوت اصلی ما با تلفن عمومی چیست؟ تنها دلیل قابل قبول برای تلفن عمومی، پول است. اگر شما سکه ای درون آن نیندازید، برایتان بوقی نخواهد زد. اما آدمی اینگونه نیست -یا لااقل نباید باشد- محرک آدمیزاد اعتقاد اوست. حتی کسی که تنها برای پول تلاش می کند، اعتقاد دارد که پول حلال مشکلات است. اگر از کسی بخواهیم در راه اعتقادش -حتی- ضرری متحمل شود، از او خواسته ایم تفاوت خویش را با تلفن سکه ای نشان دهد.
4- به نظر می رسد دلیل اصلی عصبانیت دوستان از حرف تحریم، نه سند اثبات مالکیت اسرائیلی آن شرکت ها، که مسائل دیگری باشد که به اختصار به سوالات مطرح نشده آن جواب دادیم. اما در مورد سند نیز باید شما را به خبرگزاری های داخلی و بعضی سایت های اسرائیلی ارجاع بدهم. البته به نظر خودم این نیز سند محسوب نمی شود، اما چه کنم که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.
5- اسرائیل در سالهای 1947-1948 رسمیت پیدا کرد و در پنجاهمین سالگرد تاسیس خویش را جشن گرفت و در آن به شرکت هایی که حمایت جدی از آن کشور کرده بودند جوایزی داد. این جایزه جوبیلی نام داشت (jubilee award) که به امثال کوکاکولا و نستله تعلق گرفت. مدارک آن در سایت های رسمی اسرائیلی نیز هست.
6- این بار واقعا باید بگویم ناگفته بسیار ماند. چرا که هنوز سخن زیادی برای گفتن مانده ولی مقاله رو به درازا دارد. خوشحال می شویم که نظرات خود را در این موارد برایمان ارسال کنید. به سایت های فراوان بایکوت اسرائیل نیز سری بزنید. مخصوصا که بسیاری از آنها حتی مسلمان نیز نیستند.
ناگفته بسیار ماندد
یاحق؛ امضاء: سردبیر